ایوب یعنی صبوری،مهربانی،مسئولت.برادری که در کودکی برای ما پدری کرد.از او سپاسگذارم اب مادرم شد یادم نمی رود با اینکه دوران ابتدایی را می گذراند و ما پدری به ارزش بی نهایت را از دست دادیم تلاش می کرد کارهایی که در حد مردان بزرگ بود برای رفاه ما انجام دهد و الحق که خوب هم زحمت کشید زمانی که هم سن و سالهای او در سایه پدر نشسته بودند.او تلاش می کرد که سایه ای باشد برای ما و جالب اینکه درس و مشقش نیز با تمام وظایفی که انجام می داد عالی بود دامداری می کرد کار کشاورزی می کرد و کار ساختمانی خانه امان را می کرد خدا انگار به او توان میداد درست موقع امتحانات خردادش زمان برداشت محصول کشاورزیمان بود و زمان امتحان کنکور نیز از این قاعده مستثنی نبود و با وجود کار کشاورزی برای رشته تولیدات دامی شبانه خرم آباد قبول شد دوست نداشت که به این رشته برود ولی با اصرار خانواده رفت واقعیتش حق او بیشتر بود با شرایط بهتر خیلی راحت پزشکی قبول می شد و اینگونه پیش امد.
کاردانی را را با نارضایتی از رشته اش سپری کرد و در کنکور کاردانی به کارشناسی شرکت کرد و رتبه ی خیلی خوبی آورد و توانست در سنندج قبول شود اما ایندفعه روزانه آنجا نیز از فکر خانواده تهی نبود و هنگاه کاشت و بداشت محصول حتما باید خودش را می رساند زمان کنکور ارشدش رسید و 40 روز بیشتر نخوانده بود و توانست با رتبه خوب در دانشگاه تهران روزانه قبول شود دانشگاهی که خیلی از ثروتمندان برای آن سر و دست می شکنند و رسید به زمان پایان نامه اش و توانست با نمرا19.30 از آن دفاع کند.و الان استخدان جهاد کشاورزی می باشد برایش بهترینها را آرزو می کنم و تندرستی و عاقبت به خیری و هر کسی که چون برادر من مسئولیت پذیر است.آری کوهدشت کسانی چون امسال برادر من دارد.
آخرین نظرات